تولد مامان وبابا
سلام فرشته های مامان وبابا دخترای عزیز تر از جونم امروز میخوام براتون از ماجرای تولد مامان وبابا بنویسم 20 خرداد تولد مامان زینب 22 خرداد تولد دوست خوب و شریک لحظه لحظهء زندگیم سالار عزیزم شب 22 یعنی شب تولد بابایی مامان مریم به مناسبت تولدمون ما رو شام به رستوران دعوت کرد وما چهار تایمون به همراه مامان مریم وعمه گیتی رفتیم رستوران ققنوس و شام خوردیم بعد از اون هم رفتیم خونه مامان مریم اینا وبازم مامان مریم زحمت کشید وبرامون کیک خرید تا با عمو شیرزاد اینا دور هم باشیم اینم کیکی که مامان مریم زحمتش رو کشید همگی دور هم کیک خوردیم وع...
نویسنده :
زیــنب (مامان)
0:21